جوجه طلایی من

حرف دلم

سلام جوجه ی ناز کوچولوم امروز هوا خیلی خوبه. بعد از مدت ها که هوا به شدت گرم بود، امروز بارون زده و حسابی خنک وابری شده. باد هم هی خودشو میزنه به پرده ها که بیاد تو خونه. من هم سه-چهار روزی که حالم بهتر شده و مثل گذشته  خیلی کمتر دچارحالت تهوع شدم. راستشو بخوای یه روز سه بار بالا آوردم.از صبح تا سرشب چیزی تو معده ام نموند. از گرسنگی دلم داشت ضعف می رفت. ولی معده ام هم غذا رو قبول نمی کرد. خدا رو شکر این روزا حالم بهتره. البته وقتی فکر می کردم که این حالم، نشونی از سلامت و و جود توئه آروم تر می شدم.      الان داشتم با خودم فکر می کردم که خیلی دلم میخواد وقتی به دنیا...
18 مرداد 1390

ضربان قلب کوچولوت

سلام جوجه طلایی من امروز ( البته الان ساعت از 12 شب گذشته، پس میشه دیروز 16/5/90) برای اولین بار صدای ضربان قلب کوچولوتو شنیدم. خیلی جالب بود. البته مامایی که با پزشک کار می کرد، کلی گشت تا بتونه صدای قشنگ قلبتو برام پیدا کنه، شاید چون هنوز خیلی کوچولویی. سه شنبه هفته قبل که با بابارضاجون برای سونوگرافی رفتیم متوجه شدیم جوجه طلاییمون تو هفته پونزدهمه. دوستت دارم کوچولوی من ...
17 مرداد 1390
1